ترجمه مقاله

جداع

لغت‌نامه دهخدا

جداع .[ ج َ ] (ع اِ) سال تنگی و سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سال تنگ و سخت و قحط. (ناظم الاطباء). سال سخت را میگویند که مال را میبرد و هلاک میکند. (از شرح قاموس ) (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). و از این معنی است : اجحفت بهم جداع ؛ و هی السنة لانها تجدع النبات و تذل الناس . (ازاقرب الموارد). جِداع . (شرح قاموس ).
ترجمه مقاله