ترجمه مقاله

جدایی

لغت‌نامه دهخدا

جدایی . [ ج ُ ] (اِخ ) لطفعلی بیگ آذر آرد: از حالش چیزی معلوم نشده و بغیر از این دو سه شعر از اشعارش چیزی بنظر نرسیده است :
به پیش شمع اگر پروانه سوزد نیست دشوارش
چه با» از سوختن او را که بر بالین بود یارش .
گیرم که توبه از می گلگون کندکسی
با آن دو لعل توبه شکن چون کند کسی .
ربود صبر ز دل جان ز تن جدایی تو
جدایی تو چها کرد با جدایی تو.

(از آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 219).


ترجمه مقاله