ترجمه مقاله

جدش

لغت‌نامه دهخدا

جدش . [ ج َ ] (ع مص ) اراده ٔ گرفتن کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). اراده ٔ گرفتن چیزی کردن . (از ناظم الاطباء). گرداندن چیزی برای گرفتن آن . (از قطر المحیط). جدش الشی ٔ یجدشه جدشا؛ اداره لیأخذه . (از قطر المحیط).
ترجمه مقاله