جدول کشیدن
لغتنامه دهخدا
جدول کشیدن . [ ج َدْ وَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) جوی بندی کردن . نهرکشی کردن . جدول بندی . رجوع بجدول بندی شود. || شکل جدول ضرب یا جدولهای دیگر کشیدن . نظیر پیرامون صفحات کتاب خطوط موازی رسم کردن :
گر فتد پرتو رخسار تو در ساغر می
جدول نورکشد چون مژه رگهای مرا.
گر فتد پرتو رخسار تو در ساغر می
جدول نورکشد چون مژه رگهای مرا.
طاهر وحید (از آنندراج ).