ترجمه مقاله

جذابة

لغت‌نامه دهخدا

جذابة. [ج َذْ ذا ب َ ] (ع اِ) موی سطبر دم اسب که بدان چکاوک را صید کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آلتی است که از موی درست کنند برای شکار. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). هلبة تصاد بها القنابر و هی شعر یربط و یجعل آلة الاصطیاد. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || (ص ) تأنیث جذاب . (یادداشت مؤلف ).
- قوه ٔ جذابه ؛ نیرویی که اجسام بطرف آن جذب میشوند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله