ترجمه مقاله

جذام

لغت‌نامه دهخدا

جذام . [ ج ُ ] (ع اِ) علتی است . (مهذب الاسماء). بیماری است از فساد خون که بدن را میگدازد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خوره . (نصاب الصبیان ). خوره که بیماری بیستگی باشد و بپارسی لوری ومیسی گویند. (ناظم الاطباء). بیماری است که بهم میرسد از پراکندگی خلط سوداء در همه ٔ بدن و اعضاء، پس تباه میکند مزاج اندامها و هیئت آنها را و این بسا که منتهی شده است بخورده شدن اعضاها و اندامها از زخم شدن آنها. (شرح قاموس ) (از منتهی الارب ). داء الاسد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). جذام مشتق از جذم به معنی قطع است . و آن بیماری بدی است که از انتشار مره ٔ سودا در بدن پدید می آید و مزاج اعضاء را تباه می کند و هیئت اعضا را دگرگون می سازد. و بسا شود که در آخر کار اتصالات اعضاء را از یکدیگر جدا و متفرق میکند. قرشی گوید:چون سودا در تمامی بدن منتشر شود و به عفونت منجر گردد، ایجاب تب ربع کند و اگر بپوست بدن عارض شود ایجاب یرقان اسود کند. و اگر بحالت تراکم درآید منجر به جذام شود. (کشاف اصطلاحات الفنون ). دکتر غلامعلی بینش ور آرد: جذام بیماریی است عفونی ، مزمن که سیر آن بسیار بطی ٔ و با پوسه های حاد میباشد. میکرب مخصوص آن نخستین بار بوسیله ٔ «هانسن » در 1870 م . کشف و شرح داده شد. این باسیل در تمام آسیب های جذامی خواه پوستی باشد یا عصبی وجود دارد. جذام از بیماریهای واگیر است و در ایران ششصد سال قبل از مسیح وجود داشته و اکنون هم فراوان دیده میشود.
دوره ٔ کمون : تعیین آن بسیار مشکل است و ده پانزده سال و حتی بیش از این ممکن است طول بکشد و رویهمرفته میتوان گفت بسیار طولانی است .
علائم : مرحله ٔ هجوم جذام بدومین مرحله ٔ سیفلیس یابمرحله ٔ شروع بعضی از بیماریهای سل شبیه است . و پیش از علائم پوستی علامتهای عمومی آن از قبیل کم خونی ، ضعف جسمی و روانی بروز میکند. و میل زیاد بخواب ، سردرد، سرگیجه و دردهای مفصلی در بیمار مشاهده میشود. و اختلالات گوارشی (بی اشتهایی ، امتلاء، بار داشتن زبان بطور دائم و اسهالهای موقتی ) و اغلب تبهای نامنظم و کم و بیش سخت و توأم با لرزهای شدید در بیمار پدید می آید، و همچنین اختلالات حسی مانند نورالژی دست ها و پاها، خارش ، حساسیت زیاد با بی حسی در بیمار دیده می شود. علامت مهم آن زکام سمج با رعاف مکرر یعنی زکام جذامی میباشد. گاهی نیز بثوراتی دیده میشود که ابتدا بصورت لکه های قرمزرنگی می باشند و سپس تیره رنگ میشوند این لکه ها سفت میگردند [ و بنام ] اسکلردرمی جذامی [ نامیده شده ] و علامت شروع بیماری میباشد.
مرحله ٔ استقرار: در مرحله ٔ استقرار سه نوع بثورات لکه ها یا ماکولهای اریتماتوپیگمانتر ، حبابها و توبرکولها مشاهده میشود.لکه ها و توبرکولها بسبب باسیل هانسن ؛ ولی حبابها دراثر اختلالات ترفیک که نوریت جذامی میدهد تشکیل میشوند.
مرحله ٔ ماکولوز: بثورات هر جذامی ابتدا بشکل ماکول در می آید که آن را لپرید میگویند. آنگاه ممکن است اشکال مختلف دیگر توبرکول یا حباب را بخود بگیرند و همچنان بمانند. مشخص این لکه ها بی حسی میباشد. جذام توبرکولوز از راه توبرکولهای جذامی یا لیپرم مشخص است . این توبرکولها گاهی بر روی لکه های پیشی و گاهی بدون آنها ظاهر میشوند. توبرکولهای مزبور گرههای گرد، نیم کروی هستند که بزرگی آنها از یک دانه ٔ خشخاش تا یک فندق تغییر میکند. قوام آنها مانند کائوچو و رنگ آنها قرمز تیره میباشد. خواص عمده ٔ آنها: 1 - تقریباً همیشه نسبت بحرارت و سوزن بی حس اند. 2 - از نظر بافت شناسی دسته های سلولهای جذامی پر از باسیل هانسن میباشد. این توبرکولها جدا یا بهم چسبیده ، لیپرم آن ناپ را تشکیل میدهند. توبرکولهای مزبور با پوسه ظاهر میشوند و هر پوسه توأم با تب میباشد. و هم توبرکولهای یادکرده بیشتر در چهره روی دست و ساعد و روی پاها دیده میشوند: 1- در چهره خصوصاً در پیشانی و روی ابروها است که باعث ریزش آنها بویژه در قسمت خارجی میگردد. بینی کلفت و پهن مانند بینی سیاه پوستان میشود. لبها کلفت ، برآمده ، برگشته ، سفت و نامساوی بنظر میرسند. گونه ها و چانه انفیله و گره دار است . ریش خیلی کم میشود. چهره قرمز تیره یا تیره رنگ مانند فاسیس لئونین یعنی صورت شیر باشد. گوش جذامی بدینسان مشخص است : بزرگ گره دار دارای نرمه کلفتی است که دانه هایی مانند ساچمه در آن احساس میگردد. عوارض جذام پوست سررا معمولاً فرانمیگیرد و موی سر بر عکس ریش و ابرو ومژه ها بوضع معمولی است . 2 - دست و ساعد: پس از چهره پشت دستها و ساعد و آرنج ها را بیشتر فرامیگیرد. انگشت ها شق و کلفت هستند. ناخنها خشک و بیرنگ اند و ممکن است بیفتند. 3 - پاها متورم و پوست آنها خشک میشود.گانگلیونهای کشاله ٔ ران متورم ، بی درد و به چرک نمی نشینند.
پیشرفت توبرکولها: ممکن است جذب بشوند و از بین بروند و لکه های سفیدرنگی باقی بگذارند یا رو بچرکی شدن و زخمی گردیدن بگذارند، به این طریق ممکن است در دست و پا، انگشت هااز بین بروند (جذام خورنده ) .
انانتم : این توبرکولها ممکن است روی مخاط بینی ، دهان ، سقف دهان ، حلق و حنجره ظاهر شوند. در بینی پس از اینکه لپرم ها زخمی میشوند کلوآزن مانند سیفیلیس از بین میرود. در دهان نیز تمام لپرم ها ممکن است زخمی شوند. و بیم آن میرود که تمام یا قسمتی از لوئت ووآل دوپاله یا قسمتی از آن از بین برود و تغییر شکل یابد. حنجره اغلب زود مبتلا میشودو صدا خشن است یا اصلاً بیرون نمی آید و تنگی نفس بروز میکند.
جذام چشم : پلکها مانند دیگر قسمتهای پوست ممکن است دارای لپرم با ریزش مژگانها باشند. گاهی کراتیت ، زخم کرنه وکوری هم وجود دارد.
جذام احشاء: در ثلث موارد ارکیت جذامی مشاهده میشود که ممکن است مرد را عقیم کند. پیشرفت توبرکولوز جذامی کند و مزمن است و از ده تا بیست سال و حتی بیشترطول میکشد. عاقبت بیمار بسبب کاشکسی یا بعلت عارضه ٔدیگر سل ریوی یا بیماری حاد دیگر درمیگذرد.
جذام عصبی : با بثوراتی بشکل پنفیگوس آغاز میشود و این پنفیگوس ها ممکن است زخمی شوند(جذام حبابی و زخمی ). اغلب شروع آن به جذام توبرکولوز میماند، ولی این لکه ها کم کم رنگ خود را از دست میدهند و شکل ویتیلیگو بخود میگیرند. اختلالات حسی ، بسیار واضح و قسمتهای بی رنگ و پررنگ بی حس هستند. با اینهمه گاهی قسمتهای پررنگ حس خود را نگاه می دارند و حتی ممکن است در نقاطی دیده شود که پوست آنها سالم است ولی این نقاط اغلب قبلاً پرحس بوده اند. چنانکه بیمار با جزئی تماس اظهار درد میکند. این مرحله را مرحله ٔ پرحسی نوریت جذامی گویند. بعداً تخفیف مییابد و بی حسی ظاهر میشود چنانکه ممکن است در بعضی از نقاط هم پرحسی و هم بی حسی مشاهده شود و بتدریج بی حسی بقدری شدت می یابد که بیمار ممکن است خود را زخمی کند یا بسوزاند بی آنکه حس کند. این نشانه یک دژنرسانس عصب مبتلا شده میباشد. در مرحله ٔ استقرار جذام عصبی بعلت بی حسی ، از تورم بعضی از اعصاب ، اختلافات ترفیک پوست ، عضلات و اسکلت مشخص است . بی حسی جذامی که دارای ارزش تشخیص بزرگی میباشد تقریباً همیشه تقارن دارد و خصوصاً در دست و پا موضع میگیرد و در پاها قدیمی تر و شدیدتر میباشد. هرقدر از سطح بسوی عمق و از انگشتها بسوی تنه برویم بی حسی کمتر میشود.میان قسمت بی حس و باحس یک ناحیه ٔ متوسط به اندازه ٔ 10 تا 15 سانتی متر واقع است . در ابتدا بی حسی عدم تطابق دارد یعنی نخست حرارت و آنگاه درد احساس نمیشودو در پایان حس لامسه کار نمیکند چنانکه در مراحل پیش رفته تقریباً همه از بین میروند. تورم بعضی از اعصاب ، عصب کویتال ضخیم میشود و اغلب بشکل تسبیح درمی آید.
اختلالات بیحسی و ازومور و ترشحی : در قسمتهائی که بی حسی وجود دارد پوست اتروفی پیدا میکند، نازک میشود و چروک میخورد و رنگ آن تیره میباشد و خشک است و عرق نمیکند. پوبیس و زیر بغل دارای مو نیست . در دست و پاها سیانوز وجود دارد ناخنها خرابند و زود میشکنند و حتی میافتند. مال پرفران در پاها و حتی دستها زیاد دیده میشود، پس از یک زخم یا یک سوختگی پدید می آید. عضلات چهره و دست و پاها، اتروفی پیدا میکنند در چهره عضلات می میک در دست امینانس تنار و هیپوتنار لاغر میگردد، گریف کوبیتال پیدا میشود. آسیب های استخوانها و مفاصل ، منجر بسقوط یک انگشت و حتی یک دست یا یک پا میشوند (جذام خورنده ) . پیشرفت جذام عصبی ، نیز بسوی کاشکسی و مرگ است .و مدت آن بسیار طولانی است و از 5 تا 10 و 15 و حتی 20 سال طول میکشد. (شکل مخلوط یا کامل )، بیشتر اشکال مجزا دیده میشوند.
پیش بینی : پیش بینی جذام اغلب بسیار سخت است . بیمار را پس از رنجها و دردهای فراوان و طولانی که بیست سال بطول می انجامد و به از بین بردن انگشتهای دست و پاهای او منجر میشود می کشد. باهمه ٔ اینها گاهی از اوقات دوره های بهبود و توقف بسیار طولانی مشاهده میشود که گمان میرود بیمار معالجه شده است .
باسیل جذام : باسیل جذام دارای باتنه ای است که دو سرش گرد است و تقریباً تمام خواص باسیل کخ را دارد. اسیدو - الکلو مقاوم میباشد. بی حرکت و با روش ذیل رنگ میشود. بندرت باسیل جذام تنها دیده میشود بلکه اغلب بحد وفور و مجتمع مانند بسته ٔ سیگاری است که در داخل یک سلول مونونوکلئر قرار داشته باشد.و آن را گلوبی یا سلول جذامی مینامند. باسیل جذام را چند سال است توانسته اندکشت بدهند، قابل تلقیح بحیوانات نیست بجز وجود انسان . معلوم نیست باسیل جذام در طبیعت در کجا زندگی میکند حتی در قبرستان جذامی ها هم آن را نیافته اند. در مواقع پوسه ها باسیلمی توأم با پلی نوکلئوز وجود دارد. پس از گریزلنفوسیتوز موقتی و سپس ائوزینوفیلی دائمی ، گاهی بسیار شدید، بیشتراز 30 در 100 یافت میشود.
جاگیری باسیل : باسیل جذام در تمام احشاء خصوصاً در آسیب های پوستی و مخاطی میتواند موضع بگیرد. در مراحل پیشرفته در کبد، طحال ، بیضه ها، گانگلیونها و در آسیب پی های اطرافی دیده میشود. در آسیب های مخاط بینی تقریباً همیشه بنظر میرسد.
تشخیص مثبت : در کلینیک علامت مشخص پاتوگنومونیک جذام بیحسی است که در جذام توبرکولوز و جذام عصبی هر دو یافت میشود. باسیل جذام را ممکن است در لپرم ها و خصوصاً در مخاط بینی جستجو کرد.
تشخیص افتراقی : ممکن است با خیلی از بیماریهامطرح شود ولی در کلینیک تشخیصی که اهمیت دارد و زیاد مطرح میشود سیرنگومیلی است . در سیرنگومیلی پاناری اغلب دستها و گاهی هم فقطیک دست را میگیرد. در جذام دست و پا یکسان گرفته میشود. در جذام بی حسی ابتدا روبانی و بعد قسمتی میشود و در دست و پاها است و چهره و تنه نسبةً مبتلا نمیشوند. همیشه دارای تقارن است و کاملا عدم تطابق ندارد. هرقدر بطرف تنه و به عمق برویم شدتش کمتر میشود. در سیرنگومیلی بی حسی اغلب تقارن ندارد و تقریباً همیشه از ابتدا قسمتی است . تنه مبتلا میشود. بطور معمول کاملاعدم تطابق وجود دارد (از بین رفتن حس حرارت و درد وباقی ماندن حس لمس ). ناحیه ٔ بی حس از ناحیه ٔ حساس ناگهانی جدا میشود و ناحیه ٔ متوسط وجود ندارد. در سیرنگومیلی فلج چهره نادر است و اگر یافت شود منشاء آن مرکزی است . در جذام فلج چهره نادر نیست و منشاء آن اطرافی است . در سیرنگومیلی ، عصب کوبیتال به حالت معمولی یا خیلی کم متورم است . هیچ وقت گره دار نیست . در جذام ، عصب کوبیتال دوکی شکل یا گره دار است . در سیرنگومیلی رفلکس ها بطور واضح شدت پیدا میکنند در جذام رفلکس به حالت معمولی است یا از بین میروند. کلنوس پا بسیار نادر است . در سیرنگوملی اسکولیوز زیاد دیده میشود، در جذام هیچوقت مشاهده نمیگردد.
علت : جذام در هر آب و هوائی و در هر نژادی دیده میشود و طبقه ٔ جامعه اهمیتی ندارد.
جنس : دوثلث بیماران مردند.
سن : پیش از چهارپنجسالگی جذام بسیار نادر است . سنی که بیشتر دیده میشود میان 30 و 40 سالگی است . جذام ارثی نیست . هر بچه جذامی را اگر به محض تولد از پدر و مادر جدا کنند در اغلب موارد سالم خواهد ماند.
سرایت جذام : جذام واگیر دارد. منتها طرز واگیری و مکانیسم آن به خوبی معلوم نیست واگیری آن ازانسان به انسان است این بیماری مخصوص انسان است و حیوانات مبتلا نمیشوند. بیشتر واگیر از راه مخاط خصوصاً مخاط بینی انجام میگیرد. جذام عصبی کمتر واگیر دارد تا جذام توبرکولوز و مخاطی همراه با یک زکام شدید.
مصونیت : جذام بیماری مزمنی است و بنظر نمی آید که در انسان مصونیتی اکتسابی حاصل کند.
پیشگیری : اظهار کردن بیماری اجباری است . بیمار باید جدا باشد. ازدواج جذامیها، خصوصاً با اشخاص سالم ، باید قدغن باشد. کودک جذامی باید از مادر جدا گردد و با شیر گاو یا شیر خشک تغذیه شود.
درمان : روغن شولموگرا بطور قطره ، خواه قبل یا بعد از غذا تجویز میشود با پنج قطره صبح و شب در کمی چای گرم یا شیر شروع میشود و روزی 5 قطره میافزایند تا بروزی صد قطره در 3 یا 4 دفعه برسد. این مقدار ماگزیمم را مدت سه ماه ادامه میدهند. سی روز به استراحت میپردازند و دو مرتبه شروع میکنند. آنتی لپرول یا روغن شولموگرای خالص در کپسول وجود دارد. مقدار مفید 2 تا 5 گرم است که در مدت یکی دو هفته میدهند. آنتی لپرول را بطور تزریق داخل عضله نیز تجویز میکنند یک روز در میان سری 20 تا سی تزریق می کنندو نتیجه سریعتر است . بلودومتیلن ، داخل وریدی ، 5 تا 25 سانتیمتر مکعب یک روز در میان از محلول یک درصد تزریق میکنند. نتایج خوبی میدهد. پرومین یک سولفون سنتتیک است 2تا 5 گرم در روزتوأم با یک گرم گلوکنات دوکلسیم در یک سرنگ داخل ورید تزریق میکنند، شش بار در هفته ، مدت سه هفته در چهار هفته تزریق میکنند در اشکال پوستی آن را استعمال میکنند و نتایج درخشانی میدهد. (از کتاب بیماریهای واگیر غلامعلی بینش ور ج 2 صص 87- 95) :
تا که ترنج را خزان شکل جذام داده بر
در یرقان شده ست رز همچو ترنج ز اصفری .

خاقانی .


آری به داغ و درد سرانند نامزد
آنک پلنگ در برص و شیر در جذام .

خاقانی .


از سر تیغت که ماه ازوست برصدار
بر تن شیر فلک جذام برآمد.

خاقانی .


کفک می انداخت چون شیران ز کام
قطره ای بر هر که میزد شد جذام .

(مثنوی ).


حصبه و قولنج و مالیخولیا
سکته و سل و جذام و ماشرا.

(مثنوی ).


ترجمه مقاله