ترجمه مقاله

جذبی

لغت‌نامه دهخدا

جذبی . [ ج َ ] (اِخ ) جذبی خلف شاه قلیخان . اصلش از اکراد حوالی بغداد است به هندوستان رفته و در آنجا بشجاعت مشهور شده است . وی طبع خوشی داشت و ابیات زیر از اوست :
من آن نیم که بقاصد دهم نشانه ٔ خویش
که سازدش ز پی مدعا بهانه ٔ خویش .
بود در دست او دل از نگاه غیر چون مرغی
که طفل مکتب از بیم معلم سر دهد زودش .

(از آتشکده ٔ آذر چ قدیم ص 12).


ترجمه مقاله