ترجمه مقاله

جذب

لغت‌نامه دهخدا

جذب . [ ج َ ذَ ] (ع اِ) پیه خرما. (منتهی الارب ). پیه خرمابن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جمارالنخل و هو شحم النخل . (از اقرب الموارد). || سخت از پیه خرما. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خشن از پیه خرما. (ازاقرب الموارد). و فی الحدیث : «کان [ اَی محمد ] یحب الجذب ». (از اقرب الموارد). پیهی که بر سر درخت خرما است و پوست آن را میکنند و میخورند. (اقرب الموارد). الشحمة التی تکون فی رأس النخلة یکشط عنها اللیف فتؤکل کانها جذبت عن النخلة. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله