ترجمه مقاله

جذع

لغت‌نامه دهخدا

جذع . [ ج َ ] (ع مص ) بی علف بستن ستور را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بازداشتن چارپا در جای بی علف (شرح قاموس ). واداشتن ستور بی علف . (تاج المصادربیهقی ) (مصادر زوزنی ). || بستن دو شتررا در یک رسن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قرنهما بقرن ؛ ای حبل . (از اقرب الموارد). بهم بستن دو شتر را به یک ریسمان . (از شرح قاموس ). || بزندان کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). بند کردن . (غیاث اللغات ). || خوار داشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بینی و گوش و دست بریدن . (غیاث اللغات ، از منتخب ).
ترجمه مقاله