ترجمه مقاله

جذم

لغت‌نامه دهخدا

جذم . [ ج َ ذَ ] (ع مص ) بریده شدن دست کسی . (از منتهی الارب ) (شرح قاموس ). || افتادن سرانگشتان کسی . (از منتهی الارب ) (شرح قاموس ). || مبتلا گردیدن به مرض خوره . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ). مجذوم شدن ؛ یعنی بریده دست و انگشتان شدن . (از المنجد).
ترجمه مقاله