ترجمه مقاله

جراح

لغت‌نامه دهخدا

جراح . [ ج َرْ را ] (اِخ ) ابن ملیح ، مکنی به ابووکیع. تابعی بود. رجوع به ابووکیع جراح بن ملیح شود.
ترجمه مقاله