ترجمه مقاله

جرباء

لغت‌نامه دهخدا

جرباء. [ ج َ ] (اِخ ) دختر عقیل بن علفة حارث مری . پدر وی از شاعران بزرگ دولت اموی بود و شعر نیکو میساخت و از اشراف و نجبای طائفه ٔ بنومرة بود که کسی را هم شأن و کفؤ خودنمیدانست چون نسب وی از هر دو سوی شریف بود و بزرگان قریش به مصاهرت با خانواده ٔ وی افتخار میکردند. و چون خلفا و اشراف با دختران ازدواج میکردند، این دختر وی بنام جرباء با یزیدبن عبدالملک ازدواج کرد و دختر دیگرش با سلمةبن عبداﷲبن مغیره که از اشراف و بزرگان قریش بود تزویج کرد. درباره ٔ حمیت و غیرت وی داستانها گفته اند. جرباء اهل شعر و ادب نیز بود و ابیاتی در عقد الفرید از او ذکر شده که از آن جمله است :
کأن الکری اسقاهم صرخدیة
عقاراً تمشی فی المطا و القوائم .
گویند پدرش چون این شعر بشنید بر وی خشم کرد که صفات شراب را از کجا درک کرده ای و با شمشیر کشیده بر او حمله کرد. جرباء برادر خود عملس را بکمک طلبید، او هم بین پدر و دختر حایل شد. پدرش گفت : ترا خواهم زد. عملس پیشدستی کرد و پدر را با تیر زد. تیر به ران وی اصابت کرد ودرغلطید. برادر و خواهر او را رها کردند و رفتند تابه آبی در آن نزدیک رسیدند، به اعراب آنجا گفتند: جذور در آن نزدیکیها زخمی شده ، بکمک او بروید و آب همراه خود ببرید. (از عقدالفرید ج 2 ص 63) (از البیان و التبیین ج 2 ص 52).
ترجمه مقاله