ترجمه مقاله

جرجانی

لغت‌نامه دهخدا

جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ )علی بن محمدبن علی حسینی حنفی یا شیعی استرابادی مشهور به میر سیدشریف جرجانی . وی از مشاهیر علماء علم کلام و حکمت و ادب بشمار بود مؤلف روضات الجنات آرد: متکلمی است بارع صاحب عقیده و رای و دارای تحقیق بسیار و هوش سرشار و نظر دقیق است . درتمام فنون حکمت و شعب علوم ادب مهارت بسزا داشته و مصنفات و تعلیقات لطیف و پرارزشی بجاگذاشته است . از آن جمله است : 1- شرح مواقف قاضی عضد ایجی دراصول علم کلام که قریب بیست هزار بیت دارد وبین علماء مشهور است . در مبحث امامت از این کتاب میگوید: که «الجفر» و «الجامعة» دو کتاب است از علی (ع ) که حوادث جهان تا انقراض عالم بطریق علم حروف بیان شده است . 2- شرح مفتاح العلوم . (در قسمت بلاغت ) این کتاب در حدود ده هزار بیت است که خود او حواشی فراوان و دقیقی برآن نگاشته است . 3- تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم . 4- کتاب بزرگی در معما که در حدود پانزده هزار بیت است . 5- کتاب مشهور به «گیپایی » شرح فارسی است بر کتاب قافیه ٔ ابن حاجب . در وجه تسمیه ٔ این کتاب بدین نام در فهرست رضویه چنین ذکرشده : که گیپایی بمعنای کله پزی است و چون سید در اوائل جوانی بتعلیم پسر کله پزی اشتغال داشت و پدر او هر روز ناهار استاد و فرزند خود را تهیه میکرد و سید این شرح را برای او نگاشت بدین جهت به گیپایی مشهور شدو در حدود شش هزاربیت است . 6- حاشیه بر شرح متوسط کافیه . این حاشیه ناقص ماند و پسرش آن را تمام کرد. 7- حاشیه بر شرح محقق رضی بر کافیه که در این کتاب محقق رضی را بلقب نجم الائمه میخواند. 8- حواشی بر شرح اصفهانی بر تجرید. (سیوطی شرحی بر تجرید به میر سیدشریف نسبت داده که شاید مراد وی همین حاشیه است ). 9- حاشیه بر مطول . 10- تعلیقاتی بر پاره ای از فواید شیخ هیثم بحرانی که او را در تعلیقات مزبور با نهایت احترام یاد می کند. 11- شرح مختصرالاصول عضدی . 12- حاشیه بر شرح شمسیه تألیف استادش قطب الدین رازی . 13- حاشیه بر شرح قطب الدین بر مطالع. 14- حاشیه بر کتاب حکمةالعین کاتبی قزوینی . 15- رساله ای در فن اصول حدیث . 16- شرح فرائض سراجیه . 17- الاصول المنطقیة. 18- الرسالة الشریعیة (در آداب بحث است ). 19- ظفرالامانی فی مختصر الجرجانی . 20- صرف میر که از کتب مختصر و مشهور علم صرف است . 21- دو رساله بنام کبری و صغری در منطق که به فارسی است و شمس الدین محمد پسر و شاگرد میر سیدشریف دو رساله مزبور را بنام «الدرة» و«الغرة» به عربی ترجمه کرده است . 22- جواب مسایل امیراسکندرخان .23- ترجمان القرآن که ترجمه فارسی لغات قرآن است . 24- حاشیه برکشاف . و جز آن . (از روضات الجنات ص 497 وفهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 369). قاضی نوراﷲشوشتری در ترجمه ٔ حال وی چنین آرد؛ السیدالمحقق العلامه علی بن محمدبن علی الحسینی الجرجانی الشهیر بالشریف قدس سره بفطرت صحیحه ٔ جرجان زاده اند و سیدمحمد نوربخش و شیخ محمدبن ابی جمهور بتشیع او گواهی داده اند. سالها در حجر تربیت علامه رازی بوده و از آن محقق امامی مذهب استفاده نموده اند. ذات شریفش از غایت اشتهار بفضل و کمال مستغنی ازتعریف است . جمیع اهل فضل که بعداز او قدم در وادی تحصیل کمال نهاده اند عیال مصنفات شریفه ٔ اویند و از زمان ایشان تا غایت غالباً هیچ حلقه ٔ درسی از مواید فواید شروح و حواشی آن کاشف غواشی خالی نبوده است . وی در سنه ٔ 740 هَ . ق . در دارالمؤمنین جرجان از کتم عدم قدم بعالم وجود نهاد و فضای جرجان بلکه تمام جهان را به یمن مقدم شریف خود تشریف داد و بعد از ترقی بسن رشد و تمیز آغاز تحصیل علوم دینی و معارف یقینی نموده به حسن تربیت قطب الدین رازی سرآمد محققان انام و مقتدای علمای اعلام گردید. بگفته ٔ روضة الصفا در سال 779 هَ . ق . که شاه شجاع بن مظفر در قصر زر منزل داشت میر سیدشریف به اردو رسیده خواست که با پادشاه ملاقات کند و او را از حال خود بیواسطه آگاه گرداند در آن اثنا مولانا سعدالدین انسی صدر را دید که بخدمت شاه شجاع میرود خود را در لباسهای لشکریان به وی نموده گفت مردی غریب تیراندازم و ازولایت مازندران به آن داعیه آمده ام که در نظر پادشاه سه چوبه تیراندازم امید به هنگام فرصت ملتمس را به عرض رسانید و در رکاب مولانا سعدالدین تا بدرگاه بیامد مولانا گفت تو در همین موضع توقف نمای تا رخصت دخول حاصل کنم و چون مولانا بشرف ملاقات پادشاه فایز شد و سخن تیراندازی غریب را به عرض رسانید، فی الحال او راطلبیدند و امیر سیدشریف ببارگاه درآمد چون از کیفیت تیراندازی پرسیدند جزوی که از نتایج طبع شریف او مشتمل بر اعتراضات ارباب تصانیف بود از بغل بیرون آوردو بدست شاه داد. شاه شجاع از مطالعه ٔ آن صحیفه بحال امیر سید شریف دانا شد و مراسیم تعظیم و تکریم بتقدیم رسانید و نقد و جنس بسیار انعام فرمود و آن جناب را بشیراز آورد و منصب تدریس دارالشفای خود را به آن سید فضیلت انتما تفویض نمود و وی ده سال در شیراز به افاده ٔ فضل پرداخت . و در سال 789 که امیر تیمور گورکان شیراز را فتح کرد حکم داد که سید بسمرقند تشریف برد میر هم بموجب فرمان به آن بلده شتافته تا زمان فوت امیرتیمور بعذاب صحبت اشرار آن دیار گرفتار بود و در آن اوقات میان آن جناب و مولانا سعدالدین تفتازانی مباحثات روی نمود و در هر مرتبه میر سیدشریف در بحث فائق آمد. و پس از درگذشت امیرتیمور نوبتی دیگر آن سیدشریف خود را خلاص کرده و دوباره بشیراز شتافت و در تاریخی که از قطعه زیر مستفاد میشود وفات یافت :
استاد بشر حیات عالم
سلطان جهان شریف ملت
اندر ششم ربیع ثانی
در هشتصد و شانزده ز هجرت
زین دار فنا بچارشنبه
فرمود بدارخلد رحلت .
میر سیدشریف بر وجهی که مشهور بر السنه ٔ شافعیه فارس است به امر تیمور مجبور شد که بر یکی از دو مذهب شافعی و حنفی که در بلاد فارس وخراسان و ماوراءالنهر شایع بود حکم نماید و او سه روز مهلت خواست و شافعیان و حنفیها که از جریان امر آگاه شدند در خفیه بخدمت سید رسیدند و هرکدام میر را جهت ترویج مذهب خود تطمیع مینمودند و آخر چون اکثر امرا و مقربان پادشاه حنفی بودند بزور و زر غالب آمدند و حکم بترجیح مذهب (حنفی ) دادند و بنابرآن مردم اورا حنفی مذهب تصور نمودند ولی در باطن بموجب تصریح شیخ محمدبن ابی جمهور در رساله ٔ مناظره ٔ او با فاضل سنی هروی و به مقتضای تنصیص سید محمد نوربخش و سایر دلایل و امارات میر سیدشریف از فرقه ناجیه ٔ امامیه بوده است . (از مجالس المؤمنین ص 249). پاره ای دیگر از تألیفات وی که در معجم المطبوعات آمده است : 1- حاشیه بر شرح مختصرالمنتهی تألیف ابن حاجب . 2- شرحی بر مبحث تصور و تصدیق از متن شمسیه ٔ کاتبی قزوینی . 3- میرایساغوجی یا شرح موسوم به میر ایساغوجی که در مطبعةالمؤید بطبع رسیده است . (از معجم المطبوعات ). و رجوع به فهرست مقالات فارسی ایرج افشار شود.
ترجمه مقاله