ترجمه مقاله

جرجان

لغت‌نامه دهخدا

جرجان . [ ج ُ ] (اِخ ) شهری است . (منتهی الارب ). معرب گرگان است و آن شهری باشداز دارالملک استرآباد. (برهان ) (آنندراج ). همان گرگان است که در کتب جغرافی قدیم اغلب بصورت جرجان ذکر گردیده و به همین جهت قسمتهای تاریخی و حدود جغرافیایی آن در اینجا آورده میشود زیرا در کتب قدیمی بدین صورت آمده است . یاقوت حموی آرد: صاحب زیج گوید: طول جرجان 8034 درجه وعرض آن 38 درجه و 15 دقیقه و در اقلیم پنجم قرار دارد. و بروایت بعضی در اقلیم چهارم واقع شده است . و در کتاب منسوب به بطلمیوس بنام «الملحمة» طول جرجان 86 درجه و 30 دقیقه و عرض آن 40 درجه ذکر شده و بنابر مذکور در همین کتاب جرجان در اقلیم پنجم قرار داشته و طالع آن ثور است و 3 درجه و 16 دقیقه باکف الخضیب شرکت داشته و با مرفق دب الاصغر در 17 درجه و 16 دقیقه تحت سرطان شرکت دارد و به همین مقدار جدی با آن مقابل است . جرجان شهر بزرگ و مشهوری است بین طبرستان و خراسان ، گروهی آن را جزء خراسان وپاره ای آن را از طبرستان میدانند و می گویند: اول بار یزیدبن مهلب بن ابی صفره آن را بناگذاشت و بزرگانی در علم و ادب وفقه و حدیث از این شهر برخاسته اند و حمزةبن یزید سهمی تاریخ این شهر را نوشت . استخری گوید:جرجان بزرگترین شهر آن نواحی است و رطوبت و بارندگی در آنجا از طبرستان کمتر است و مردم آنجا باوقارتر و جوانمردتر و دست گشاده تر از مردم طبرستانند. این شهر بوسیله نهر بزرگی که ممکن است قابل کشتیرانی باشد و از وسط آن میگذرد بدو ناحیه تقسیم میگردد و بهترین قسم ابریشم و لباسهای ابریشمی از این ناحیه بتمام نقاط صادر میشود. (از معجم البلدان ). نام شهر جرجان است که در عصر سلیمان بن عبدالملک بدست یزیدبن مهلب فتح شد. (از لباب الانساب ج 1). لطفعلی بیگ آذر آرد: از اقلیم چهارم و از ابنیه ٔ اولاد سلطان ملکشاه است که دراول حال تختگاه سلاطین آن دیار بوده و حال سالها است که نام و نشانی از آن باقی نیست و تربت محمد جعفر را در آنجا نشان میدهند که مشهور به گور سرخ است . (ازآتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 155). مؤلف ریحانة الادب آرد: بنا به نوشته ٔ ابن خلکان شهری است بزرگ از اعمال وتوابع مازندران (خراسان ) و بگفته ٔ صاحب مراصد، شهری است مابین خراسان و طبرستان که زیتون و انار و گردوو نیشکر و خرما در آن بسیار بعمل می آید و نهر بزرگی که از وسط آن میگذرد آن را بدو قسمت تقسیم میکند. (از ریحانة الادب ج 1). از مجموع منقولات مستفاد میشود که شهر معروف و بزرگی که در سابق بنام جرجان شهرت داشته تطابق کامل با گرگان امروزی ندارد. شعراء عرب در وصف جرجان قصائدی گفته اند، از جمله ابیات زیر است :
هی جنة الدنیا بحر سجسج
یرضی بها المحرور و المقرور
سهلیة جبلیة بحریة
یحتل فیهامنجد و مغیر
و اذا غدا القناص راح بما اشتهی
طباخه فملهج و قدیر
ابی غمر (از معجم البلدان ) و صاحب کافی الکفاة ابیات زیر را درذم این شهر سروده است .
نحن و اﷲ من هوائک یاجر
جان فی خطة و کرب شدید
حرّها ینضج الجلودفان هبت
شمالا تکدرت برکود
کجیب منافق کلماهم ّ
بوصل احاله بصدود.

ابوالقاسم (از معجم البلدان ).


فخرالدولة مبادرت کرده از نیشابور در زمانی اندک به جرجان رسیده و جمهور لشکر روی به استقبال رکاب او آوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 58). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و کلمه ٔ گرگان در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله