ترجمه مقاله

جرجنبان

لغت‌نامه دهخدا

جرجنبان . [ ج َ جَم ْ ] (اِخ ) از ساوه ٔ همدان است . از بهر آن بدین نام کرده اند که مردی بچشمه ای که بر پس ساوه است فرود آمد و چاشت میخورد انبانی پر از نان و پنیر با خود داشت چون طعام بخورد برخاست و بکنار چشمه آمد تا آب خورد گرگی از پس آن درآمد و انبان نان و پنیر برگرفت و برفت آن مرد در پس او میدوید و میگفت که گرگ انبان برد و پس این دیه را نام جرجنبان کردند. واﷲ اعلم . (تاریخ قم ص 8). قریه ٔ بزرگی است بین ساوه و ری که ذکر آن در اخبار آمده است . (از معجم البلدان ) (از مراصد الاطلاع ).
ترجمه مقاله