ترجمه مقاله

جردة

لغت‌نامه دهخدا

جردة. [ ج ُ دَ ] (ع اِ) زمین هموار بی گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد). || برهنگی . عربة. (اقرب الموارد). یقال امراءة بضة الجرده به ؛ یعنی تنک پوست آکنده گوشت است وقت برهنگی . (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).نیکو بهنگام برهنگی . (از متن اللغة)، فلان حسن الجردة؛ نیک برهنه است . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله