ترجمه مقاله

جرد

لغت‌نامه دهخدا

جرد. [ ج ِ ] (اِ) سخترویی و خیرگی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). || (پسوند) معرب یا صورتی دیگر از گرد که مزید مؤخر امکنه قرارمیگیرد و به معنی قلعه و حصار و شهر است . چنانکه در، اشناذجرد، برسانجرد، بروجرد، برونجرد، بلاشجرد، بوزجرد، بوزنجرد، جنوجرد، جورشجرد (سعیدآباد)، خرجرد، خسروجرد، دارابجرد، دستجرد. زامجرد. ساسنجرد، سانواجرد، سوسن جرد، شلانجرد، فرهادجرد، فلجرد، فورجرد، فوجرد، منازجرد، واسجرد، وایه جرد، ولاستجرد، ولاشجرد، هرمزجرد، هفت جرد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به گرد و کرد و حرف «ج » شود.
ترجمه مقاله