ترجمه مقاله

جرز

لغت‌نامه دهخدا

جرز. [ ج َ رَ ] (ع ص ، اِ) زمین بی نبات که هیچ نرویاند یا آنکه علف وی خورانیده باشند یا زمین باران نرسیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جُرُز. جُرز. جَرز. (منتهی الارب ). رجوع بکلمات مزبور شود. || تنگ سال . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). سال قحط. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سطبری تن و سینه ٔ آدمی . (آنندراج ). || اندام و سینه ٔ مردم یا وسط آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدن و سینه ٔ آدمی . (از اقرب الموارد). || سطبری . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). || گوشت پشت شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله