ترجمه مقاله

جرف

لغت‌نامه دهخدا

جرف . [ ج ُ ] (ع اِ) جایی که سیل آن را ببرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- امثال :
فلان یبنی علی جرف هار
لایدری ما لیل من نهار.

(اقرب الموارد).


جُرُف . (اقرب الموارد). جِرف . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). رجوع بکلمات مزبور شود. || روی کوه هموار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پهنی کوه هموار. (از ذیل اقرب الموارد). || نشان روی ران یا بدن شتر. (ناظم الاطباء). || آب کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، اَجراف . (منتهی الارب ). آب گندرود. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
ترجمه مقاله