ترجمه مقاله

جرف

لغت‌نامه دهخدا

جرف . [ ج َ ] (ع اِ) مال صامت باشد، یا ناطق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مال بسیار صامت باشد. یا ناطق . (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد). || فراخ سالی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد). || داغ و نشانی در رانهای شتر همانند نشان و داغ بینی . (از اقرب الموارد). || گیاه باهم پیچیده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد) :
ارض بها عشب جرف و لیس بها
ماء و اخری بها ماء ولا عشب .

ابوتمام (از ذیل اقرب الموارد).


|| درختهای خشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || طعن واسع. (از متن اللغة). || نوعی از انجیر که مار آن را دوست دارد. (آنندراج ) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). انجیر خشک کوهی . || گیاه افانیه خشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ) (از متن اللغة) (آنندراج ). || رجل جرف ؛ ای مختلف . (از ذیل اقرب الموارد).
- عود جرف ؛ چوب مختلف . (منتهی الارب ).
- قدح جرف ؛ چوب مختلف . (از ذیل اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
|| (مص ) کاویدن زمین . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || با بیل چیزی را از زمین برداشتن . (از ذیل اقرب الموارد). گل به بیل از زمین روفتن . (المصادر زوزنی ). به بیل خاک و گل برکندن از زمین . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بردن همه چیز. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمام یا بیشتر چیزی را بردن . (از اقرب الموارد). || از بیخ و بن برکندن یا بسیار گرفتن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله