ترجمه مقاله

جرموزی

لغت‌نامه دهخدا

جرموزی . [ ج ُ ] (اِخ ) مطهربن محمدبن احمدبن عبداﷲبن محمدبن منتصر مکنی به ابوعلی و ملقب به شریف حسنی . از مورخان یمن بود. و به جهت انتساب وی به «هرة بنی جرموز» که قریه ای است بیمن معروف به جرموزی شد و نخستین کسی که از نیاکان وی به قریه ٔ مزبور سکونت گزید محمدبن منتصر بود، زبیدی گوید: مطهر عامل عهیمه بود و به همان جا درگذشت و ده فرزند بنامهای ، محمد، علی ، حسن ، حسین ، هادی ، احمد، عبداﷲ، قاسم ، جعفر و اسماعیل داشت که همه از نجیبان و شاعران بودند و شرح احوال آنان در کتاب «قلائد الجواهر فی ابناء آل مطهر» تألیف قاسم بن احمد خالدی فراهم آمده است وی در 1003 هَ . ق .بدنیا آمد و بسال 1077 هَ . ق . درگذشت و خود مطهر را تألیفاتی است بدین شرح . 1- الجواهرة المنیرة. این کتاب تاریخ حکومت المؤید باﷲ زیدی است . 2- النبذة المشیرة الی جمل من عیون السیرة. سرگذشت المنصورباﷲ قاسم بن محمد است . (از اعلام زرکلی چ جدید ج 8 ص 160).
ترجمه مقاله