ترجمه مقاله

جزالة

لغت‌نامه دهخدا

جزالة. [ ج َ ل َ ] (ع مص ) بزرگ شدن . (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار). زفت شدن . (المصادرزوزنی ). || تمام شدن . (آنندراج ) (المصادرزوزنی ). || محکم شدن . (آنندراج ). محکم رأی شدن . (از منتهی الارب ). استواررأی گردیدن . (ناظم الاطباء). رأی نیکو داشتن . (از متن اللغة) (از تاج العروس ). || (اِمص ) استواری کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خوبی و بزرگی . ضد رکاکت . (آنندراج ). || قدرت فصاحت در کلام . || متانت و جودت در رأی . (از متن اللغة). || (اصطلاح بدیع) نزد بلغا کلامیست که به الفاظ فصیح و ترکیب عالی و معانی بدیع آورده شود و کلمه ای بعد کلمه ای چنان موافق و محکم نشیند که اگر خواهد کلمه ٔ دیگر بجای او بیاورد، لطافت ترکیب زائل گردد. کذا فی جامعالصنایع. و مخفی نیست که کلام الهی همه جزیل و بلیغ است . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله