ترجمه مقاله

جزبلاله زدن

لغت‌نامه دهخدا

جزبلاله زدن . [ ج ِ ب َ ل َ / ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، فریاد کردن دفعی شیرخوار برای الم صعبی که ناگهان بر بدن او آمده است . (یادداشت مؤلف ). جزبلاله کشیدن . رجوع به جزبلاله شود. || مردن . (یادداشت مؤلف ): الهی جزبلاله بزنی . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله