ترجمه مقاله

جزح

لغت‌نامه دهخدا

جزح . [ ج َ زِ ] (ع ص ) غلام جزح ؛ آنکه نظر نماید و زیرکی نماید. (منتهی الارب ). کودکی که نظر کند و زیرکی نماید. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). جوان زیرک و صاحب نظر. (آنندراج ). جَزَح . (متن اللغة) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله