جزعین
لغتنامه دهخدا
جزعین . [ ج َ ] (ص نسبی ) بگونه ٔ جزع . منسوب به جزع :
ماهی در آبگیر دارد جزعین زره
آهو در مرغزار دارد سیمین شکم .
به جزعین پرده و قیرین عروسان
امیران را شبستان تازه کردی .
ماهی در آبگیر دارد جزعین زره
آهو در مرغزار دارد سیمین شکم .
منوچهری .
به جزعین پرده و قیرین عروسان
امیران را شبستان تازه کردی .
خاقانی .