ترجمه مقاله

جزیره

لغت‌نامه دهخدا

جزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) که آنرا جزیره ٔ اقور و جزیره ٔ قور و اقلیم اقور نیز گویند، عرب به بین النهرین علیا اطلاق میکردند. مؤلف بلدان الخلافة الشرقیه آرد: اعراب بلاد بین النهرین علیا را جزیره می نامیدند، زیرا آبهای دجله و فرات علیا جلگه های آنجا را دربرمیگرفت . این سرزمین به سه قسمت تقسیم میگردید و هر قسمت را دیار میگفتند و عبارت بوده از دیاربکر و دیار ربیعه و دیار مضر، بنام سه قبیله ٔ بکر وربیعه و مضر که در زمانهای قبل از اسلام به فرمان سلاطین ساسانی به آنجا کوچ نموده و مسکن هر قبیله به نام آن قبیله موسوم شده بود. موصل در ساحل دجله بزرگترین شهر دیار ربیعه بود و رقه در ساحل فرات مرکز دیارمضر و آمِد در ساحل دجله ٔ علیا بزرگترین شهر دیار بکر، و دیار بکر شمالی ترین این سه دیار بود. مقدسی جزیره را «اقلیم اقور» که اصل آن معلوم نیست ، نامیده ولی تصور میشود اقور مدت زمانی نام دشت پهناور شمال بین النهرین بوده است . همه ٔ نهرهایی که در بین النهرین علیا به دجله ملحق می شوند از سمت چپ آنها می آیند. این نهرها از سمت شمال شرقی یا شمال رودخانه های مزبور فرودمی آمدند و فقط رودخانه ٔ هرماس شعبه ٔ خابور بزرگ که از نصیبین برمیخاست در قرون وسطی از این قاعده خارج بوده زیرا در بالای نقطه ٔ الحاق آن به خابور آبهای هرماس در پشت سد موسوم به «سکیرالعباس » انباشته میگردید و در حالی که جزئی از آبهای آن به خابور می پیوست و به فرات می ریخت ، شاخه ٔ اصلی هرماس پس از عبور ازوادی موسوم به «ثرثار» در تکریت از سمت راست دجله به آن رودخانه میریخت . بنابراین حدود این دیار بکر، سرزمینی که از آب دجله مشروب میشد، از سرچشمه ٔ آن رودتا پیچ بزرگ جنوبی آن واقع در نزدیکی تل ّ فافان است . تمام اراضی شمالی آن ، از نهرهای بیشماری که در مغرب تل فافان به کناره ٔ چپ دجله می ریخت آب میگرفت ، در سمت جنوب باختری ، دیار مضر شامل تمام زمینهایی بوده که از سمیساط که در آنجا فرات از مسیل های تنگ کوهستانی خارج میشد تا عانه در کنار این رودخانه قرار داشت . بعلاوه ٔ جلگه هایی که بوسیله ٔ نهر بلیخ شعبه ٔ فرات که از حران می آمد، مشروب می گردید. دیار ربیعه در سمت خاور دیار مضر واقع بوده ، یعنی تشکیل میشده از اراضی واقع در شرق خابور بزرگ که از رأس العین سرچشمه میگیرد و نیز از زمینهای واقع در مشرق رودخانه ٔ هرماس که به دره ٔ ثرثار افتاده و بسمت خاور جاری میشود و به دجله میریزد. همچنین دیار ربیعه شامل زمینها بود که از تل فافان تا تکریت در طرفین دجله قرار داشت ، یعنی اراضی غربی دجله تا نصیبین و جلگه های واقع در مشرق دجله که بوسیله ٔ نهرهای زاب بالا و زاب پایین و خابور کوچک مشروب میشد. موصل کرسی دیار ربیعه در ساحل باختری دجله ، جایی که شاخه های این رود بهم پیوسته رود بزرگی تشکیل میدهند، واقع است و میگویند بهمین مناسبت است که آنرا موصل ، یعنی محل اتصال نامیده اند. شهری را که در زمان ساسانیان در محل موصل کنونی واقع بوده «بوذاردشیر» می نامیدند. در زمان امویان بر اهمیت موصل افزوده شد و در آن جسری تعبیه شده از زورقها بر روی دجله بستند که شهر را که در ساحل باختری بوده ، به خرابه های نینوا که در جانب خاوری آن قرار داشت متصل میکرد. موصل در زمان مروان دوم ، آخرین خلیفه ٔ اموی ، کرسی ایالت جزیره گردید و به امر این خلیفه در آن شهر مسجدی ساختند که بعدها به جامع کهنه معروف شد. وابن حوقل و مقدسی وضع این شهر را در عصر خود بتفصیل بیان کرده اند. خرابه های نینوا نزدیک موصل قرار داردو همچنین در چندمیلی خاور موصل دو شهرک است به نام «برطلا» و «گرملیس » که یاقوت و حمداﷲ مستوفی هر دو رانام برده اند و اندکی در شمال آنها شهر باعشیقاست . ولایات و آبادیها و نواحی مهم و معروف جزیره علاوه بر آنچه ذکر شد عبارت بودند از: تکریت و حدیثه . این شهر در زمان ساسانیان به «نوکرد» موسوم بوده و حدیثه معرب آن است و قبل از اعتبار یافتن موصل کرسی ولایت بود.و سودقانیه و جبلتا که بظاهر در سال 304 دارالضرب بوده و در ساحل خاوری دجله اندکی در شمال تکریت قرار داشته است . شهر دیگری بنام دقوقاء یا دقوق نیز در جزیره بوده که علی یزدی آنرا بصورت طاروق و طاوق ضبط کرده و نیز جغرافی نویسان متأخر مکرر از آن نام برده اند. دیگر شهر اربل که در قدیم اربلای میگفتند و در سرزمینی پهناور میان زاب بزرگ و زاب کوچک واقع بوده است . دیگر شهر عمادیه در شمال موصل در نزدیکی سرچشمه ٔ زاب بالا قرار داشته و بانی آن بقولی عمادالدوله ٔ دیلمی و به روایت اکثر عمادالدین زنگی است . دیگر شهر مهم فیسابور است که در شمال جزیره قرار داشت و آنرا جزیره ٔ ابن عمر نیز میگفتند. دیگر نصیبین که همان نسیبس رومی ها است و گلهای سفید و چهل هزار باغ آن مشهور بوده و در قسمت علیای رود هرماس قرار داشته است . رأس العین که همان «رسااینا»ی رومی ها است و در ساحل رودخانه ٔ خابوراس قرار داشت . و دیگر شهر دنیسر و دژ جنگی عظیم ماردین است . و دیگر قرقیسا که بزرگترین شهرهای مضر بوده و شهرهای عرابان یا عربان و ماکسین که از توابع دیار ربیعه بشمار بودند. و دیگر شهر سنجار که در حول و حوش آن در قرن چهارم آبادی بسیار بود و دیگر شهر الحضر که همان «حترا»ی رومی هاست . دیگر شهر بلدکه امروز آنرا موصل کهنه گویند و در چهارفرسنگی موصل قرار داشته است و بعد از آن شهر باعیناثا واقع بوده و این غیر از باعیناثایی است که در شمال جزیره ٔ ابن عمر قرار داشته است و بعد از باعیناثا شهر برقعید قرار داشت . دیگر شهر اذرمه که بین برقعید و نصیبین قرار داشت و جزء ولایتی بود که بین النهرین نامیده میشدو آبادیهای دیگر که بتفصیل در کتب جغرافی قدیم آمده است . (از کتاب سرزمینهای خلافت شرقی صص 93 - 108).
ناحیتی است که از چهار سوی آب است از دو رود یکی دجله و دیگر فرات و ازبهر آن این ناحیت را جزیره خوانند. و این ناحیتی است آبادان و با نعمت و مردم بسیار و هوای درست و آبهای روان و اندر وی کوه است و شهرها است بسیار و سوادهای خرم و باغها و بوستانهای معروف به خرمی و اندر وی مردمانی بسیارند از قبیله ٔ ربیعه و اندر وی مردمان خوارج بسیار، و از شهرهای وی است : موصل . بلد. برقعید. ادرمه . رقه . رایقه . قرقیسیا. رحبه . والیه . عانه . هیت . انبار. تالس . جسر منبج . شمیشاط. حران . سروج . رها. جزیره ٔ ابن عمر. حدیثه . سن . (از حدود العالم ) :
زمین جزیره که او موصل است
خوش آرامگاه است و خوش منزل است .

نظامی .


ترجمه مقاله