ترجمه مقاله

جساس

لغت‌نامه دهخدا

جساس . [ ج َس سا ] (ع ص ) بسیار تجسس کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار تفحص کننده . (از اقرب الموارد). بسیار پژوهنده . کنجکاو. (یادداشت مؤلف ). || شیر چنگل زننده در شکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شیر چنگل زده در شکار. (ناظم الاطباء). شیر که چنگال در شکار فروبرده بسان آنکه بخواهد آنرا بکاود. (از اقرب الموارد). شیر چنگال فروبرنده در شکار. (از یادداشت مؤلف ). و بیت زیر که در وصف شیر است بهمین معنی است :
صعب البدیهة مثبوت اظافره
مواسب اهرت الشدقین جساس .

(از اقرب الموارد).


|| (اِخ ) نام خر دجال و بدین معنی جساسة نیز آمده . (آنندراج ).
ترجمه مقاله