ترجمه مقاله

جسمانی

لغت‌نامه دهخدا

جسمانی . [ ج ِ نی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به جسم . هر چیز که به جسم منسوب بود. مقابل روحانی . || در اصطلاح ، آن چیزی باشد که در جسم حلول کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) :
ذات جسمانی او کز دم روحانی بود
نه ز صلصال ز مشک هنر آمیخته اند.

خاقانی .


دل که بر او خطبه ٔ سلطانی است
اکدش جسمانی و روحانی است .

نظامی .


خوش آمد نیست سعدی را درین زندان جسمانی
اگر تو یکدلی با او چو او در عالم جان آی .

سعدی .


پنجه ٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن
کین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست .

سعدی .


ترجمه مقاله