ترجمه مقاله

جشاء

لغت‌نامه دهخدا

جشاء. [ ج ُ ] (ع اِ) آروغ . باد گلو. بادی که از سیری و نفخ شکم از گلو برآید. جشاءة. جشوء. (از اقرب الموارد). ج ، اجشاء، جشآت . || جشاءالبحر؛ موج دریا. (از اقرب الموارد). || جشاء حامض ؛ آروغ ترش . آروغی که از ترش شدن معده و تخمه شدن شخص برآید. || جشاءاللیل ؛ تراکم شب . انبوهی و ظلمت شب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله