ترجمه مقاله

جعران

لغت‌نامه دهخدا

جعران . [ ج َ / ج ُ / ج ِ ] (ع اِ) جعر. (منتهی الارب ). سرگین هر درنده ٔ چنگال داری است . (معجم البلدان ). پیخال مرغ شکاری . (منتهی الارب ).
- ابوجعران ؛ سرگین گردان . رجوع به ابوجعران شود.
- ام جعران ؛ مرغ مردارخوار. رجوع به ام جعران شود.
ترجمه مقاله