ترجمه مقاله

جعفر

لغت‌نامه دهخدا

جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن عبداﷲ، از خاندان ابوالحسین کلبی قضاعی (متوفی پس از 410 هَ . ق .) یکی از فرمانروایان جزیره ٔ سیسیل در روزگار خلافت فاطمیان مصر بود. وی در سال 388 هَ . ق . پس از فالج شدن پدرش بدین سمت گماشته شد و فرمان امیری او بالقب «تاج الدوله و سیف الملة» از جانب «الحاکم بامراﷲ» صادر شد. رفتار او در آغاز خوب بود اما برادرش «علی » با گروهی از بربریان و غلامان بر وی شورید، لکن جعفر بر او غلبه کرد و او را بکشت . از آن پس رفتار او با مردم بد شد و در سال 410 هَ . ق . مردم سیسیل بر وی شوریدند و مقر او را محاصره کردند و پدر فالج جعفررا بر تختی نهاده بیرون آوردند و از جعفر به وی شکایت کردند و خواستار عزل او و جانشین گردانیدن برادر دیگر جعفر به نام «احمد» (معروف به اکحل ) گردیدند. پدر جعفر خواست مردم را برآورد و شورش فرونشست و پس از برکناری جعفر مرکبی برای او فراهم کردند که وی را با خانواده و اموالش بمصر برد. (الاعلام زرکلی ج 2).
ترجمه مقاله