ترجمه مقاله

جلا

لغت‌نامه دهخدا

جلا. [ ج َ ] (از ع ، اِ) سرمه که جلا میدهد بصر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). جِلاء. (اقرب الموارد) :
گر خاک پای دوست خداوند شوق را
در دیدگان کشند جلای بصر بود.

سعدی .


- روغن جلا ؛ از تربانتین و پاره چیزهای دیگر کنند.
ترجمه مقاله