ترجمه مقاله

جلال جعفر

لغت‌نامه دهخدا

جلال جعفر. [ ج َ ج َ ف َ ] (اِخ ) اصلش از فراهان است از توابع قم . وی مردی کریم و اهل فتوت و مروت بوده و همواره از زراعت و دهقانی تحصیل نعمت کرده و اوقات صرف خدمت عرفاء و فضلاء و شعرا مینموده و طبع خوشی داشته . دولتشاه سمرقندی نوشته که هزار بیت درخور مخزن الاسرار شیخ نظامی گفته است . از مثنوی او این چند شعر انتخاب میشود:
برزگری داشت یکی تازه باغ
لاله درخشنده در او چون چراغ
بر سر هر شاخ سراینده ای
عقل بری هوش رباینده ای
صاحب بستان چو یکی ژنده پیل
از هوس اندر بغل آورده بیل
آب روان کرده بهر گوشه ای
توشه ٔ جان داده بهر خوشه ای .
رجوع به آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 235 شود.
ترجمه مقاله