ترجمه مقاله

جلودار

لغت‌نامه دهخدا

جلودار. [ ج ِ ل َ ] (نف مرکب ) نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته مقدم آن میرود. || کسی که چندین اسب و قاطر بارکش دارد و بکرایه میدهد و چاروادارها زیر دست دارد. (فرهنگ نظام ). رجوع به جلو شود.
ترجمه مقاله