ترجمه مقاله

جلیل

لغت‌نامه دهخدا

جلیل . [ ج ُ ل َ ] (ع اِ مصغر) مصغر جُل ،پرده و چادر و کجاوه پوش باشد. (برهان ) :
بر گرد رخش [ سیب ] بر نقطی چند ز بسد
وندر دم او سبز جلیلی ز زمرد.

منوچهری (از حاشیه ٔ برهان ).


|| جل اسب را نیز گویند. (ناظم الاطباء) (برهان ).
ترجمه مقاله