ترجمه مقاله

جمار

لغت‌نامه دهخدا

جمار. [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جمرة. سنگریزه ها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) :
پس از میقات حج و طوف کعبه
جمار و سعی و لبیک و مصلی .

خاقانی .


- جمارالحج ؛ سنگریزه هایی را گویند که بدانها رمی شود. (منتهی الارب ). رجوع به جمرات شود.
- جمار ثلاث ؛ رمی سه سنگ ریزه که از مناسک حج است . رجوع به جمرات شود.
- || (اصطلاح عرفان ) جمار ثلاث نزد صوفیه عبارت است از نفس ، طبع و عادت . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ حج شود.
ترجمه مقاله