ترجمه مقاله

جماعت دار

لغت‌نامه دهخدا

جماعت دار. [ ج َ ع َ ] (نف مرکب ) آنکه جماعت بپا دارد :
میشود آخر جماعت دار وحشی خصلتان
هر که چون مجنون در این صحرا تواند فرد شد.

ملاطغرا (از آنندراج ).


ترجمه مقاله