ترجمه مقاله

جمال الدین ازهری

لغت‌نامه دهخدا

جمال الدین ازهری . [ ج َ لُدْ دی ن ِ اَ هََ ] (اِخ ) مروزی . عوفی در باره ٔ وی گوید: ماه جاه او ازهر بود و خورشید فضل او انور، امیر سریر فطنت و معیار دینار حکمت و نظم با نظام او در غایت ذوق و جزالت و نهایت رقت و سلاست و در قصیده ای او را امتحان کردند بردیف چشم ، قصیده ای که مردم چشم فضل و نور دیده ٔ هنر است میگوید... مطلع آن قصیده این است :
ای در غم تو گشته مرا چشمه سار چشم
ناخورده می چراست ترا پرخمار چشم .
رجوع به لباب الالباب عوفی ص 181، 182 شود.
ترجمه مقاله