ترجمه مقاله

جمز

لغت‌نامه دهخدا

جمز. [ ج َ ](ع مص ) استهزا کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فعل آن از باب نصر است . (منتهی الارب ). || رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دویدن و شتاب کردن . (اقرب الموارد). نوعی از رفتار بشتاب که کم از حضر و فوق از عنق باشد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله