ترجمه مقاله

جندره

لغت‌نامه دهخدا

جندره . [ ج َ دَ رَ/ رِ ] (اِ) هر چوب گنده ٔ ناتراشیده باشد عموماً و دو چوب بقدر نیم گز که بجهت کوفتن و هموار ساختن رخوت پوشیدنی سازند و تراشندخصوصاً، و آنرا رخت مال میگویند، و آنچه بدان صوف و شال و جامه های دیگر شکنجه کنند. (برهان ). شکنجه ٔ جامه بود تا هموار و نسو شود. (صحاح الفرس ). اُتو. مهره . || کنایه از مردم ناتراشیده ٔ لک و پک و ناهموار باشد. (برهان ) .
ترجمه مقاله