ترجمه مقاله

جند

لغت‌نامه دهخدا

جند. [ ج ُ ] (ع اِ) لشکر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهّار). عسکر. جیش . سپاه . || حشم . (منتهی الارب ). اعوان . (اقرب الموارد). انصار. || شهر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اجناد شام ، دمشق ، حمص ، قنسرین ، اردن و فلسطین است که بهر یک جند گویند. || هر نوع از انواع مخلوقات . ج ، جنود، اجناد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله