ترجمه مقاله

جنگار

لغت‌نامه دهخدا

جنگار. [ ج َ ] (اِ) چنگار. زنگار. (ناظم الاطباء). || خرچنگ . (برهان ) (ناظم الاطباء). سرطان . (برهان ). جانوری است آبی که در خشکی بپای کج رود و آنرا پنجپایک و پنجپایه و خرچنگ نیز گویند و بتازیش سرطان خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). || (ص ) جنگ آورنده . (برهان ). آرنده ٔ جنگ . غازی و دلاور و بهادر. (ناظم الاطباء). || (فعل امر) امر هم هست . (برهان ). یعنی جنگ بیار و جنگ کن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جنگ آر.
ترجمه مقاله