ترجمه مقاله

جهبذ

لغت‌نامه دهخدا

جهبذ. [ ج َ ب َ] (معرب ، ص ، اِ) نقاد خبیر به غوامض امور و بارع و عارف به طرق نقد. نقاد دانا، و آن معرب کهبذ فارسی است . (از اقرب الموارد). گاه بد. گهبد. قسطری . قسطار. رجوع به ماده ٔ بعد شود. || آنکه مال سلطان بدو درآید. (مهذب الاسماء). خزانه دار. عامل خراج محصل خراج ِ مستخرج دیه و غیره . (فرهنگ اسدی نخجوانی ).
ترجمه مقاله