ترجمه مقاله

جواذب

لغت‌نامه دهخدا

جواذب . [ ج َ ذِ ] (ع ص ) ج ِ جاذب . (از اقرب الموارد): و هر کس که اعتزا نه به ولای اوداشت و اِنْتِما نه بحبل هوای او، مترقب جواذب حوادث زمانه بود. (جهانگشای جوینی ). رجوع به جاذب شود.
ترجمه مقاله