جوباره
لغتنامه دهخدا
جوباره . [ رَ ] (اِخ ) نام محله ایست از اصفهان . (انجمن آرا) :
ای خداوند هفت سیاره
پادشاهی فرست خونخواره
تا که دردشت را چو دشت کند
جوی خون آورد به جوباره
عدد مردمان بیفزاید
هر یکی را کند دوصد پاره .
ای خداوند هفت سیاره
پادشاهی فرست خونخواره
تا که دردشت را چو دشت کند
جوی خون آورد به جوباره
عدد مردمان بیفزاید
هر یکی را کند دوصد پاره .
کمال اسماعیل (از انجمن آرا).