ترجمه مقاله

جوج

لغت‌نامه دهخدا

جوج . [ جو / ج َ / جُو ] (اِ) پارچه ٔ گوشت سرخی باشد که بر سر خروس است . (برهان ). پارچه ٔ گوشتی که بر سر خروس رسته بود. (شرفنامه ٔ منیری ). تاج خروس . || علامتی را نیز گویند که بر سر طاقها و ایوانها نصب کنند تا خوش نما شود، و بفتح اول هم گفته اند. (برهان ). آنچه برسر تیرهای خورد و یا بر سر تیرهای طاق و ایوان و امثال آن وصل کنند از جهت زیبایی . (شرفنامه ٔ منیری ).
ترجمه مقاله