ترجمه مقاله

جیل

لغت‌نامه دهخدا

جیل . (ع اِ) گروه مردم . (مهذب الاسماء). گروهی ازمردمان ، گویند عرب جیل است و ترک جیل است و چین جیل است و گویند جیل عبارت است از هر ملتی که بزبانی اختصاص دارند. (منتهی الارب ). گروهی از مردم و گاه بر مردم یک زمان اطلاق گردد. (اقرب الموارد). ملت . شعب . امت . قوم . طایفه . نژاد. ج ، اجیال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || قرن . (ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ). || کاروان . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله