ترجمه مقاله

حاجر

لغت‌نامه دهخدا

حاجر. [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حجر. بازدارنده . مانع. حاجور. || گو آب باران . (مهذب الاسماء). || لب مغاک وادی که آب از آن بیرون نرود. کنار وادی که آبرا نگاه دارد از روان شدن . ج ، حجران . زمین بلند که میان آن پست باشد. || جائی که گیاه رمث روید و فراهم و گرد گردد.
ترجمه مقاله