ترجمه مقاله

حارثة

لغت‌نامه دهخدا

حارثة. [ رِ ث َ ] (اِخ ) ابن جابر العبدی ، از قبیله ٔ عبدالقیس . از بطن بنی عصر. در وفدی از عبدقیس بخدمت پیغمبر(ص ) رسیده است . در باب این وفد قصه ای است بدین قرار: آنگاه که اشج عبدالقیس یعنی منذربن عابدبن حارث بن منذربن نعمان عبدی اسلام آورد و مدتی هم اسلام خود را پنهان میداشت ، در سال فتح مکه با شانزده تن از بزرگان بقصد رسیدن بخدمت پیغمبر(ص ) آهنگ مدینه کردند، و یکی از این شانزده تن حارثة بود، ولی در شب پیش از روز رسیدن آنان پیغمبر(ص ) عزم فتح مکه را جزم و بدان سوی متوجه شده و در باب این وفد فرموده است : «لیأتین رکب من قبل المشرق ولم یکرهوا علی الاسلام لصاحبهم علامة» و چون رسول (ص ) بمدینه بازگشت شرف حضور بخدمت او را یافتند. رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 310 و ج 3 ص 236 شود.
ترجمه مقاله