ترجمه مقاله

حارش

لغت‌نامه دهخدا

حارش . [ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حَرش و تَحراش خراشنده . || صاید. صیاد سوسمار. (مهذب الاسماء). || (اِ) جوش و آبله ای که برزبان مردم و اشتر برآید. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله